« چهارشنبه, 21 آذر 1403 »
 
آمار سایت
 » شروع سایت: فروردین 1385
 » خبر ثبت شده: 112 مورد
 » مقاله ثبت شده: 72 مورد
 » در حال بازدید: 3 نفر
 » بیشترین بازدید همزمان: 208 نفر
 » بازدید امروز: 166 نفر
 » بازدید دیروز: 154 نفر
 » کل بازدید: 2,030,724 نفر
 » میانگین: 333 نفر

در میان مردمان بزرگ جهان آن کس که در محبت و وفا بیش از  دیگران بود علی بود، وفا سرشت و خوی او بود و آمیخته با جان و دل او. به مردم محبت داشت و آن را به خود نمی‌بست، به عهد خود وفا می‌کرد، وفاء حقیقت ذات او بود.

در تاریخ پادشاهان جهان پادشاهی شنیده که همه اسباب فرمانروائی و ثروت برای او فراهم شد که نظیر آن برای دیگری فراهم نگردید با این حال رنج و افسوس برای خود برگزید. نژاد والا داشت اما گفت هیچ شرف چون تواضع نیست.

در میان مردمان بزرگ جهان آن کس که در محبت و وفا بیش از  دیگران بود علی بود، وفا سرشت و خوی او بود و آمیخته با جان و دل او. به مردم محبت داشت و آن را به خود نمی‌بست، به عهد خود وفا می‌کرد، وفاء حقیقت ذات او بود. به فکر عمیق خویش دریافت که آزادی مقدس‌ترین چیزهاست جهان طالب آنست و هیچ نعمتی را با آن برابر نمی‌شمرد. فکر صحیح و خوی نیک در مردم آزاد است. حب و وفای خالص بی آزادی ممکن نیست، هم او گفت بدترین برادران آن است که برای او تکلف باید کرد، بهترین آنها کسی است که چنین نباشد.

فرمانروائی را میشناسی که از نان سیر خوردن پرهیز کرد برای آنکه از رعایای او گروهی در همه عمر معنی سیری را در نیافته‌اند؟ و جامه نرم نپوشید برای آنکه در میان مردم جماعتی گلیم درشت بر دوش می‌افکنند، و درم نیندوخت که مردم فقیر و ارباب حاجت بسیارند. فرزندان و یاران خویش را وصیت کرد که مانند او رفتار کنند. آنگاه یک دینار از برادر خود مضایقه کرد، چون از بیت‌المال مردم بی‌استحقاق مطالبه می‌کرد، یاران و پیروان و ولات را برای یک گرده نان که بر شوت گرفته بودند بازخواست میکرد. یکی از آنان را بدین سخن بیم داد و از خیانت بیت‌المال برحذر داشت (سوگند بخدا اگر از مال مردم اندک یا بسیار خیانت کنی چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال و گران بار و بی آبرو شوی)، و دیگری را بدین گفتار نغز و زیبا مخاطب ساخت (بمن خبر رسید که زمین را درویدی و برفتی و هر چه زیر پایت بود برگرفتی، و هر چه به دستت رسید خوردی، حساب خود را سوی من فرست)

باز یکی از رشوه گیران را که بر بودن مال بیچارگان کیسه خویش را پر می‌کرد تهدید کرده و گوید از خدا بترس و مال مردم را به آنها بازده که اگر بازندهی و خداوند مرا بر تو تمکین دهد وظیفه که در مقابل پروردگار دارم درباره تو به انجام رسانم و این شمشیر را بر تو زنم که بر هیچکس نزدم مگر به آتش دوزخ روانه شد.

هیچ پادشاهی شنیدۀ که جو بدست خود آسیا کند و از آن نانی خشک که باید بزانو شکست برای خوراک خویش آماده سازد و بدست خویش کفش خود را پینه زند و از مال دنیا اندک و بسیار اندوخته نکند چرا که همتش جز یاری مستمندان و مظلومان چیز دیگر نبود، تا داد آنها را از ستمکاران بستاند و زندگی و معاش آنها را مرفه سازد. در بند خوردن و آشامیدن و آسوده خفتن نبود برای اینکه در کشور او کسی می‌زیست که امید قرص نانی نداشت و در آنجا شکم‌های گرسنه و جگرهای بریان بسیار بود.

این سخن گفت و راستی شیوا سخنی است! (آیا قناعت کنم به همین که مرا امیرالمؤمنین گویند و در سختی های روزگار با مردم شریک نباشم؟)

ملک و پادشاهی اگر برای اقامه حق و ازاله باطل نباشد نزد علی از پست‌ترین چیزهای دنیا پست‌تر بود!

در تاریخ پادشاهان جهان پادشاهی شنیده که همه اسباب فرمانروائی و ثروت برای او فراهم شد که نظیر آن برای دیگری فراهم نگردید با این حال رنج و افسوس برای خود برگزید. نژاد والا داشت اما گفت هیچ شرف چون تواضع نیست. گروهی او را دوست داشتند درباره ایشان فرمود هر که مرا دوست دارد خرقه فقر برای خویش آماده سازد. گروهی در محبت او غلو کردند فرمود درباره من دو کس بهلاکت رسیدند دوست غالی و دشمن کینه‌جو و دربارۀ خویش گفت خدایا ببخشای بر من آنچه مردم نمی‌دانند. گروهی او را خدای خود دانستند به سخت‌ترین عقوبتشان کیفر داد. گروهی دیگر او را دوست نمی‌داشتند، مانند برادر آنها را نصیحت کرد. جماعتی او را دشنام دادند، یاوران او را خوش نیامد، بدشنام تلافی کردند، فرمود خوش ندارم که شما دوستان من دشنام گوی باشید. دشمنی نمودند و بدی کردند و غیبت گفتند و به رزمش آمدند، میفرمود با برادر خود به احسان عتاب کن و به نعمت دادن او را از خویش باز گردان و نیز فرمود برادر تو در گسستن رشته مهر و الفت قوی تر نباشد از تو در پیوستن آن، و در آزار و ستم چابکتر نباشد از تو در نیکی و احسان.

   تاریخ ثبت: 1398/05/27     |     تعداد بازدید:1747 |
جستجو   


 
عاشورا حضور شگرف انسانیت است در هرجا و هر روز
 


Design: DibaGroup
Powered by DCMS 3.2