« شنبه, 6 مرداد 1403 »
 
آمار سایت
 » شروع سایت: فروردین 1385
 » خبر ثبت شده: 112 مورد
 » مقاله ثبت شده: 71 مورد
 » در حال بازدید: 6 نفر
 » بیشترین بازدید همزمان: 208 نفر
 » بازدید امروز: 133 نفر
 » بازدید دیروز: 154 نفر
 » کل بازدید: 2,003,400 نفر
 » میانگین: 336 نفر

از فیاض طوسى نقل شده که گفت : به خدمت حضرت امام ابى الحسن على بن موسى الرضا صلوات اللَّه علیهما بودم در روز عید غدیر خم و جمعى از خواص شیعه در خدمت آن حضرت بودند که ایشان را نگاه داشته بودند که شب با آن حضرت افطار کنند و شروع فرمودند در فضیلت روز عید غدیر.
و از آن جمله فرمودند که خبر داد مرا پدر بزرگوارم از آباى بزرگوار خود ازحضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه که فرمودند یکی از سالهای (حکومت)حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام عید غدیر با روز جمعه مصادف گردید آن جناب در حالیکه پنج ساعت از روز گذشته، بر منبر رفتند و حمد و ثناى الهى به نحوى کردند که گوش کسى نشنیده بود و این خطبه را انشاء فرمودند؛حمد و سپاس براى خداوندیست که حمد را قرار داد و بدون آنکه احتیاج بسپاسگزارى داشته باشد و قرار داد حمد و سپاس را راهى از راههاى اقرار بخداوندى و رفعت و پروردگارى و یکتائى خود و سبب از براى زیادى رحمت خود و وسیله‏ اى از براى طلب‏ کننده‏ گان از فضل خود و پنهان نمود در باطن لفظ واقعیت اقرار و اعتراف باینکه خداوند است انعام‏ کننده و بخشاینده بر آفریده ‏شده‏گان (یعنى لفظ حمد خود اشاره است باینکه حمدکننده بخشاینده و منعم را شناخته و در مقام شکرگزارى منعم بر آمده)

از فیاض طوسى نقل شده که گفت : به خدمت حضرت امام ابى الحسن على بن موسى الرضا صلوات اللَّه علیهما بودم در روز عید غدیر خم و جمعى از خواص شیعه در خدمت آن حضرت بودند که ایشان را نگاه داشته بودند که شب با آن حضرت افطار کنند
و حضرت به خانهاى آن جماعت طعام و پوشش حتى انگشترى و کفش فرستاده بودند و آن جماعت را نیز خلعتها داده بودند با خدمتکاران و تغییر فروش و ظروف مجلس نیز داده بودند وشروع فرمودند در فضیلت روز عید غدیر.
و از آن جمله فرمودند که خبر داد مرا پدر بزرگوارم از آباى بزرگوار خود ازحضرت امام حسین صلوات اللَّه علیه که فرمودند یکی از سالهای (حکومت)حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام عید غدیر با روز جمعه مصادف گردید آن جناب در حالیکه پنج ساعت از روز گذشته، بر منبر رفتند و حمد و ثناى الهى به نحوى کردند که گوش کسى نشنیده بود و این خطبه را انشاء فرمودند؛حمد و سپاس براى خداوندیست که حمد را قرار داد و بدون آنکه احتیاج به سپاسگزارى داشته باشد و قرار داد حمد و سپاس را راهى از راههاى اقرار به خداوندى و رفعت و پروردگارى و یکتائى خود و سبب از براى زیادى رحمت خود و وسیله‏اى از براى طلب‏ کننده ‏گان از فضل خود و پنهان نمود در باطن لفظ واقعیت اقرار و اعتراف باینکه خداوند است انعام‏ کننده و بخشاینده بر آفریده ‏شده‏ گان (یعنى لفظ حمد خود اشاره است باینکه حمدکننده بخشاینده و منعم را شناخته و در مقام شکرگزارى منعم بر آمده)

و گواهى دهم باینکه خدائى بجز او نیست یکتا است و شریکى ندارد آنچنان گواهى که آشکار کند اخلاص باطنى را و سخن راندن باین گواهى عبارت باشد از راستى که در ضمیر پنهان است‏ باینکه اوست آفریننده وایجادکننده و صورت بخشنده و براى اوست نامهاى نیکو و چیزى مانند او نیست زیرا هر چیز به مشیت و خواست او خلق میشود و آفریده شده شبیه آفریدگارش نیست و گواهى دهم به اینکه محمد بنده و فرستاده اوست بعلم و دانش خود پسندیده و جدا ساخته است او را از سایر امتها و او را هم شکل و مانند سایر انسانها قرار نداد (با اینکه صورة صورت بشر است اما در کمالات و صفات ملکوتى براى او مثل و مانندى نیست) او را اختیار کرد براى آنکه امر کند.

ونهى نماید و برپا داشته است او را براى ادا نمودن حق بجاى خود زیرا دیده‏ ها او را درک‏ نمیکند فکرها او را فرا نگیرد و نظرهاى دقیق و تصورات عمیق نتوانند مثل و مانندى براى وى بیابند خدائى نیست مگر او که پادشاهى مقهورکننده است (چون پیغمبر اکرم را معین کرد براى رساندن تکالیف خلق بخلق بنا بر این) اقرار به نبوت او را اقرار به خداوندى خود قرار داد و او را مخصوص بکرامت و خلت خود فرمود زیرا کسى که در معرض تعییر و سرزنش باشد و مورد اتهام و گمان بد باشد مخصوص بکرامت و خلت قرار نداده است و امر فرمود بدرود فرستادن بآن پیغمبر براى براى اینکه کرامت و بزرگى که براى احدى از خلق خود قرار نداده براى او باشد و او سزاوار چنین کرامتى خواهد بود اضافه بر این صلوات و درود بر پیغمبر را راه پذیرش و اجابت دعاى بندگان قرار داد و خود درود فرستاد بر آن حضرت و کرامت و شرافت و عظمت را بر آنچنان زیاد فرمود که نابودى نه بیند و تا ابد قطع نشود

وسپس خداوند مخصوص بخود گردانید بعد از پیغمبر خود از خلق خود خاصانى که بلند کرد ایشان را از حیث رتبه و مقام و آنها را دعوت ‏کننده بسوى حق و دلالت‏ کننده بسوى ارشاد و هدایت قرار داد قرنى بعد از قرن و زمانى بعد از زمان ‏آنان را انوارى آفرید قبل از آفرینش مخلوقات و موجودات و آن نور را به سخن در آورد که سپاس او گفتند و شکر و تمجید خود را به آن انوار الهام فرمود و آنها را حجت قرار داد بر کسى که اقرار به سلطنت و ربوبیت او داشته باشد و سر به بندگى او فرود آورده باشد و به سخن در آورد آنهائى که سخن‏گو نبودند به سبب این انوار به انواع لغت‏ها تا اینکه اقرار کنند به آن که او است خالق زمینها و آسمانها و این انوار را گواه بر خلق خود گرفت و متصدى گردانید ایشان را بر آنچه خود خواسته از امر خود و قرار داد آنها را بیان‏ کننده خواسته‏ هاى خود و زبان اراده خود آنان بندگانى هستند که به خداوند در گفتار پیشى نمیگیرند و بامر او عمل میکنند و خداوند میداند آنچه را پیش روى ایشان یا پشت سر ایشان است و شفاعت نمیکنند مگر کسى را که خدا بخواهد و ایشان از رعب پروردگار خود ترسانندبه حکم خدا حکم میکنند و به طریقه حق میروند و حدود الهى را جارى مینمایند،

و واجبات خداوند را ادا میکنندو پروردگار عالم خلق خود را مانند حیوانات در کرى و کورى و لالى و ضلالت و نادانى نمیگذارد بلکه براى آنها عقل قرار داد و ممزوج نمود آن عقل را بآنچه مشاهده میکنندو متفرق نمود در هیکل‏هاى آنها و ثابت کرد در نفسهایشان و حواس ظاهر و باطن را فرمان بردار آن عقل قرار داد و عقل را بر گوشها و دیدنها و فکرها و خاطره‏ ها گماشت و او را براى انسان حجت قرار داد و حجت خود را بعقل بر انسان تمام کردو راه را بسبب عقل بانسان نشان داد و بسخن در آورد از آنچه عقل به او گواه است به زبان فصیح و بلیغ به آنچه برپا داشته در آن عقول از قدرت و حکمت خود و آشکار فرمود بر انسانها به سبب عقل عظمت و بزرگى خود را تا آنکه هلاک شود هر که هلاک خواهد از روى حجت و بینائى و زندگى یابد هر که زندگى خواهد از روى بینش و دانائى و خداوند عالم شنوا بینا و گواه است و آگاه به کردار بندگان‏ بدانید که خداوند جمع نموده است براى شما مؤمنین در این روز دو عید با عظمت و بزرگى را که استقامت و پایدارى هر کدام از این دو عید به دیگرى است و هر یک از آن دو دیگرى را بر پا دارد 

و این براى آنست که کردار نیک خود را بر شما کامل کند و شما را به راه رشد واقف و آگاه نماید و به دنبال شما در آورد مستضعفین را به نور هدایت خود و آسان کند براى شما راه وصول بحق را و فراوان نماید بر شما گوارائى عطاى خود را پس جمعه را روز جمع شما قرار داد و شما را در آن خواند براى آنکه پاک کند و بشوید آنچه را از کردار زشت پیش از جمعه داشته‏ اید و یاد آورى براى مؤمنین باشد و ترسى براى پرهیزگاران و به بخشد به بندگان مزد کردارشان را بیشتر از آنچه بخشیده است باهل طاعت در روزهاى قبل از جمعه و مقرر فرمود وصول به عطا و ثواب را باینکه قبول کنند امارت امیرى را بآنچه امر کند آن امیر و باز ایستند از آنچه نهى کند آن امیر و اقرار نمایند بفرمان‏بردارى آن امیر در آنچه وادار کند و بخواند بسوى او و قبول نشود یگانه‏ پرستى و توحید مگر باقرار به نبوت پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و پذیرفته نشود دین مگر بقبول ولایت کسى که خدا امر بولایت او فرموده و به نظم در نیاید اسباب فرمان‏بردارى خدا مگر به چنگ زدن به نگهدارى او و نگهدارى آن کس که امر بولایت او فرموده

پس نازل فرمود خداى عز و جل بر پیغمبر خود در روز سختى آنچه را که بیان کند خواسته او را در باره خاصان و محبین و دوست داران او و پیغمبر خود را امر فرمود باینکه تبلیغ کند و برساند بمردم و نازل کرد جنون و فساد عقل را بر اهل شک و نفاق و نگهدارى از شر اهل شک و نفاق را خود ضامن گردید و آشکار نمود و پرده برداشت از باطن اهل شک و ارتداد بآنچه را بزبان آوردند و امر تبلیغ پیغمبر را مؤمن و منافق دانست پس کناره گرفت آنکه میخواست اعراض کند و کناره گیرد و استقامت بر حق جست و ثابت ماند آنکه طالب حق بود نادانى منافقین زیادتى گرفت و حمیت و عصبیت بى‏دینان بالا گرفت دندانها بر یک دیگر فشردند و بازوان یک دیگر را مالش دادند حرف‏ها زدند نعره‏ ها کشیدند و بینى خود را بالا بردند بی دینان به بى‏ دینى خود ادامه دادند و جمعى بزبان اعتراف و اقرار کردند اما به حقیقت ایمان نیاوردند و جمعى بزبان و راستى از روى‏ حقیقت ایمان آوردند و خداوند دین خود را کامل نمود و چشم پیغمبر و مؤمنین و پیروان پیغمبر را روشن فرمود چنانچه بعضى از شما حاضر بوده و دیدید و به بعضى از شما هم رسیده

و شنیدید و تمام گردید حجت نیکوى خدا بر صبرکنندگان و هلاک نمود و نابود ساخت آنچه را که فرعون و هامان قارون صفتان و لشکرشان برپا داشتند و باقى مانده نخاله از گمراهان که از فساد در میان مردم کوتاهى ندارند و خداوند ایشان را در خانه‏ ها و دیارشان نابود خواهد کرد و آثارشان را محو خواهد نمود و نشانه‏هاى ایشان را برطرف خواهد کرد و هر چه زودتر آنها را به حسرت گرفتار مینماید و ملحق میکند آنها را به کسانى که دست درازى کردند و گردن‏کشى نمودند و بر دین خدا دست یافتند و تبدیل و تغییر در دین خدا دادند و به زودى یارى خدا خواهد آمد و حبیب خود را بر دشمن غلبه خواهد داد و خدا مهربان و دانا است‏ و به کمتر چیزى که به شما رساندم و شما شنیدید از جهت اتمام حجت شما را کافى بود خدا شما را رحمت کند تأمل و تفکر نمائید در آنچه خداوند شما را بسوى آن خوانده و بر آن وادار نموده به شریعت او روى آورید

و راهى را که او خواسته بروید و از راههائى که شما را از راه خدا باز دارد مروید و پیروى نکنید امروز روز بزرگ و عظیم الشأنى است فرج در این روز رسید و بلندى رتبه در این روز معلوم شد و حجت خدا در این روز آشکار گردید امروز روز آشکار شدن و ظاهر گردیدن حق است و روز پرده بردارى از مقام بلند است روز کامل شدن دین است روز پیمان گرفتن و عهد نمودن است (یعنى پیغمبر اکرم از همه مردم در این روز پیمان و عهد و اقرار بخلافت و ولایت آن حضرت گرفت) و روز شاهد و مشهود است (یعنى از همه مردم بر این امر گواهى گرفته شد) و روز بیان عقد بیعت است بر عدم‏ نفاق و انکار حق و روز بیان حقیقت ایمان است (یعنى حقیقت ایمان به ولایت آن حضرت است)

و روز دور کردن شیطان و روز اقامه برهان است (پیغمبر اکرم فرمود الست اولى بکم من انفسکم گفتند بلى من اولا نیستم بخودتان از خودتان گفتند بلى فرمود من کنت مولاه فعلى مولاه هر که من مولاى اویم على مولاى اوست) روزى است که تفصیل داده شود آنچه را تکذیب میکردید امروز روز ملاء اعلى است که ملائکه نظر کنند و شما با یک دیگر مخاصمه کنید امروز روز خبر بزرگى است که شما بآن پشت کردید امروز روز ارشاد کردن است و روز سختى بندگان است (شاید کنایه از بزرگى امتحان باشد) امروز روز راهنمائى مراوده و مراجعه ‏کنندگان امروز روز آشکار شدن آنچه در سینه‏ ها مخفى بوده و از امور پنهان بوده است و روزیست که تصریح شد بر خاصان خدا امروز روز شیث و ادریس و هود و یوشع و شمعون است.

(شاید حضرت در مقام بیان وجوه شباهتى بودند که بین ایشان و اوصیاء انبیاء گذشته بوده است از حالات و تحولات مختلف)امروز است روز امن کسى که در امان است این است روز اظهار داشتن آنچه پوشیده و مکنون است و روز آشکار شدن پنهانی ها است پیوسته این روز این روز فرمود سپس گفت اى مردم خدا را در نظر داشته باشید و از او بترسید بشنوید و فرمان برید و از حیله‏ گرى دورى کنید و با خدا مکر نکنید و از باطن خود تفتیش کنید و فساد نکنید و به قبول توحید پروردگار بخدا نزدیک شوید و فرمان برید از کسى که خداوند امر فرموده از او فرمان برید و بکافران پناهنده نشوید و شما را گمراهى از راه نگرداند که راه رشد و صلاح را گم کرده باشید باینکه پیروى کرده باشید از آن گروه که خود راه را گم کرده و مردم را هم گمراه نمودند و خداى‏ عز و جل در باره جمعى از آنان در کتاب کریم خود به مذمت پرداخت و فرمود از زبان پیروان آنها که میگویندما پیروى کردیم از آقایان و بزرگان خود آنان ما را گمراه کردند

پروردگارا ایشان را بدو برابر عذاب گرفتار فرما و بر ایشان لعنت بزرگ بفرست و دیگر از گفته آنها هنگامى که در آتش با یک دیگر به مخاصمه پردازند میفرماید میگویند مردمان ضعیف که پیروى مستکبرین کردند بدرستى که ما ضعفا پیروى از شما کردیم آیا اکنون مى‏توانید ما را از عذاب خدا نگهدارى کنید مستکبرین جواب دهند اگر خدا ما را هدایت میکرد ما هم شما را هدایت مینمودیم سپس فرمود آیا میدانید استکبار چیست و معنى آن کدام است استکبار یعنى ترک نمودن و پیروى نکردن از کسى که خدا امر به پیروى او نموده و سر پیچى کردن از فرمان کسى که خدا امر به متابعت او کرده و قرآن کریم در بسیارى از موارد گویاى این مطلب است اگر تدبیرکننده در قرآن تدبیر کند و دقت نماید قرآن او را آگاه نموده و نصیحت فرمایدبدانید اى مؤمنین که خداوند متعال میفرماید بدرستى که خدا دوست میدارد کسانى را که در راه او مقاتله میکنند و بجنگ مى‏پردازند در راه او مانند بناى محکم و دیوار مستحکم در یک صف مى‏ ایستند آیا میدانید راه خدا چیست و براه خدا چه کسى است آیا میدانید راه خدا کدام است و بآن راه که مى‏رود منم راه خدا آن راهى که هر کس از آن نرود در آتش دوزخ بسر رود و منم آن راهیکه خداوند مقرر فرموده براى پیروى نمودن از آن بعد از پیغمبر منم قسمت‏کننده بهشت و دوزخ منم حجت خدا بر نیکان و بدان

پس از خواب غفلت بیدار شوید و پیش از رسیدن مرگ بکردار نیک سبقت جوئید و پیشى گیرید بآمرزش پروردگار خود قبل از آنکه دیوارى بین شما زده شود که باطنش رحمت خدا و ظاهرش عذاب خدا باشدپس هر چه فریاد زنید کسى گوش بفریاد شما ندهد و هر چه ضجه و ناله کنید بر ناله و ضجه شما کسى جمع نشود و توجه نکند و بخود آئید قبل از آنکه التماس کنید و دادرسى نباشد قبل از آنکه وقت را از دست بدهید بسوى طاعت خدا بشتابید پس گویا نابودکننده لذتها که مرگ است بسوى شما آمده و پناهگاهى براى نجات نیست و چاره‏اى براى خلاصى از مرگ نباشد خدا شما را رحمت کند پس از تمامى این مجلس بسوى عیالات خود بر گردید و در امور آنها توسعه دهید و به برادران خود نیکى کنید و بآنچه خدا به شما بخشیده شکر بجاى آرید اجتماع کنید خدا جمع شما را جمع کند و با یک دیگر نیکى کنید خداوند مهربانى شما را پیوند کند و نعمتهاى خدا را بخشش کنید چنان که خداوند ثواب را در این عید بشما بخشید بیشتر از آنچه در اعیاد گذشته و بعد از آن بخشیده و نیکى در این عید موجب زیادتى مال و زیادتى عمر مى‏ شودو مهربانى کردن در این روز باعث رحمت خدا و مهربانى او میگردد

پس در این عید شادى کنید و شاد نمائید برادران خود را به لباس نیکو و بوى خوش و طعام دادن و براى برادران خود و عیالات خود فراهم کنید از هر چه در دسترس شما است و آنچه قدرت و استطاعت دارید از خوردنى و آشامیدنى و پوشیدنى و اظهار خوشروئى کنید و هنگام ملاقات و دیدار یک دیگر شاد باشید و سپاسگزار خداوند باشید در آنچه بشما عطا فرموده و زیاد نمائید خیر را بر کسانى که بشما امیدوارند و با ضعفاى خود بقدر توانائى و استطاعت خود در خوردنیها و غیره مساوات و برابرى کنید و به حسب امکان خود انفاق کنید که یک درهم انفاق در این روز برابر صد هزار درهم است و زیادتر از آن از جانب خداى عز و جل آنقدرى که بحساب در نیاید و روزه در این روز از چیزهائیست که بسوى آن خوانده شده‏اید و خداوند مزد بزرگ براى روزه دار در این روز مقرر فرمود تا آن اندازه که اگر بنده‏اى از بندگان بر فرض از اول دنیا تا آخر دنیا روزها روزه بدارد و شبها بپا ایستد از روى اخلاص ثوابش برابرى با روزه این روز نکند.
و کسى که حاجت برادر مؤمن برآورد یا با کمال میل نیکى ببرادر مؤمن کند یا بقرض او بدهد براى او ثواب و مزد روزه این روز و قیام شب این روز باشد و کسى که مؤمنى را افطار دهد از روزه این روز مانند کسى است که فئامى را افطار داده فئامى و فئامى و با دست خود شمرد تا ده فئام یک نفر از جاى برخاست و گفت فئام چیست یا امیر المؤمنین حضرت فرمود صد هزار پیغمبر و صد هزار صدیق و شهید پس چگونه خواهد بود کسى که کفالت کند عده‏اى از مؤمنین و مؤمنات را من ضمانت او کنم نزد خدا تا از کفر و فقر و نیازمندى در امان باشد اگر بمیرد در روز این عید یا شب آن یا بعد از این عید تا عید دیگر و گناه کبیره‏اى مرتکب نشده باشد اجر و مزدش بر خدا است و کسى که در این روز براى‏ برادر مؤمن خود قرض نماید و ایشان را یارى دهد من ضامنم بر خداى عز و جل که اگر زنده ماند اداى دین کند

و اگر قبل از اداى دین بمیرد خداى قرضش را ادا نماید و چون ملاقات و دیدار کردید با یک دیگر سلام کنید و مصافحه نمائید و تبریک گوئید نعمت خدا را به یکدیگر و بایستى حاضرین بغائبین برسانند و کسانى که در اینجا هستند بکسانى که دور هستند فضائل این روز را خبر دهند و بایستى ثروتمند از فقیر و نیازمند و توانا از ناتوان خبرگیرى و دیدن نماید رسول خدا مرا باین گونه اوامراز جانب خدا امر فرموده چون سخن حضرت بدین جا رسید شروع فرمود به خطبه جمعه و نماز جمعه را نماز عید قرار داد پس از فراغ به اتفاق فرزندان و شیعیان خود بمنزل فرزندش امام حسن علیه السّلام آمد و آن جناب غذائى براى ایشان فراهم نموده بود و مردم هم برگشتند به منازل خود و اغنیا و فقراء هر کدام باندازه خود به مراسم عید قیام کردند.

   تاریخ ثبت: 1397/06/04     |     تعداد بازدید:2863 |
جستجو   


 
سودمند ترین انسان به حال دیگران، برترین انسان هاست.
«پیامبر اکرم (ص)» 
 


Design: DibaGroup
Powered by DCMS 3.2